مشروح گفت و گو
تفاهمی که میان مردم درباره روابط بین فرقههای مسیحیت است، در اسقفها نیست
یکی از منتقدان برجسته و حکمای علوم الهیات مسیحیت اعتقاد دارد تفاهمها، تعاملات و همکاریهای بین کلیسایی میام مردم عامی وجود دارد، اما در میان اسقفها و رهبران مذهبی یافت نمیشود.
گفت و گو با : هانس کونگ، متأله مسیحی
——————————————————————————–
به گزارش سایت موسسه گفتوگوی ادیان، “هانس کونگ” که آثار وی از سوی کلیسای کاتولیک رم مورد انتقاد شدید قرار گرفته و واتیکان در سال ۱۹۷۹ وی را از تدریس علوم الهی به عنوان نماینده کلیسا منع کرده است، از جوانترین خداشناسان و حکمایی بود که تاکنون توانسته به واتیکان II راه پیدا کند. واتیکان II به شورایی اطلاق میشود که وظیفه مدرن کردن جنبههای مختلف کلیسای کاتولیک را بر عهده دارد.
هانس کونگ در مصاحبه با شبکه مذهبی “بلیف نت” به تشریح دیدگاه خود درباره مجلس اداره امور کلیسا که پاپ از طریق این مجلس واتیکان را اداره میکند، پرداخته و همچنین درباره وحدت میان مسیحیت و عدم تحقق وعدههای واتیکان II سخن گفته است.
شما درباره سالهایی که در شورای دوم واتیکان کلیسای کاتولیک رم بودید کتابی نوشتهاید و در آن توضیح دادهاید که وعدههای این شورا محقق نشده است. مهمترین نکتهای که شما را نسبت به واتیکان II ناامید کرد، چه بود؟
نکتهای که مرا بشدت ناامید کرد، آن بود که این شورا هیچگاه در امور خود آزاد نبود و نتوانست کنترل اداره امور کلیسا را در دست داشته باشد. ضمن این که به طور مرتب در امور آن مانعتراشی شد یا ساختار آن اصلاح شد و برخی اوقات از سوی مجلس اداره امور کلیسا منع شد.
یکی از علتهایی که این شورا نتوانست مسائل عمده را حل کند نیز همین است که من به برخی از این مسائل اشاره میکنم:
ـ کنترل جمعیت به عنوان یکی از مسئولیتهای فردی
ـ تجرد کشیشان در کلیساهای لاتین
ـ مقررات مربوط به مسئله ازدواجهای مختلط و بحث اعتبار مقوله ازدواج
ـ شرایط ازدواج کاتولیکها با غیرکاتولیکها
ـ ازدواج کاتولیکها با غیر کاتولیکها در ارتباط با فرزنددار شدن
گذشته از این مسائل، موارد دیگری چون دخالت حوزههای کلیسا در انتخاب اسقفها، انتخاب پاپ از طریق شورای اسقفها که بهتر از انجام این کار از سوی شورای کاردینالها خواهد بود، از مواردی هستند که شورا نتوانست مسائل مربوط به آن را حل کند.
به نظر شما میتوان همه این مسائل را از طریق واتیکان II حل کرد؟
بله همه این مسائلی را که برشمرده شد، میتوان از طریق شورای واتیکان II حل کرد. در اثبات این مدعی باید گفت که همین مشکل درباره آزادی ادیان و مذاهب نیز وجود داشت که مجلس اداره امور کلیسا (curia) بشدت با آن مخالف بود، اما از آنجایی که شورای واتیکان II در این رابطه بسیار قوی بود، توانست مسئله را حل کند. به همین ترتیب در مسائل دیگر نیز اگر شورا از اختیارات کافی برخودار بود و در راه آن مانعتراشی صورت نمیگرفت، میتوانست آنها را نیز حل و فصل کند.
بنابراین شما اعتقاد دارید این امکان وجود داشت که مثلاً ظرف چند روز مسئله کنترل جمعیت حل شود؟
این امر همیشه یک روند رو به جلو و در جریان بوده است. به نظر من اگر مباحثی صریح و جدی در این راه صورت میگرفت و بعد این مباحث در کمیسیون مربوطه نیز به بحث گذاشته میشد، به طور حتم این کمیسیون میتوانست پیشنهاداتی ارائه کند و من مطمئن هستم که میشد مسائل را حل کرد. این روند آسانی بود؛ چرا که مبانی آن هماکنون در قانون اساسی واتیکان دوم بحث شده است. مجلس اداره امور کلیسا میتوانست این کار را با افزودن اسناد و لوایحی با استناد به پاپهای گذشته از جمله پیوس XI و پیوس XII تدوین کند. همان گونه که در سند کنترل جمعیت مدون سال ۱۹۶۸ نیز آمده است. چرا که در این سند اشارات کافی به مسئولیتهای والدین در این رابطه کرده است و این تنها یک از نمونه از صدمات وارده بر شوراست.
نظر شما درباره بیانیه واتیکان درباره ادیان و مذاهب دیگر که به سال ۲۰۰۱ موسوم به “دومینوس ایسوس” تدوین شد، چیست؟
حکم شورا درباره مذاهب جهان حکمی آزاداندیشانه است که علیه هیچ کس نبوده و دیگر مذاهب را به دیده متعالی مینگرد. این حکم موسوم به “نوسترا آتیت” چنان قطعی نیست که جلوی توسعه رابطه عملی با دیگر مذاهب را بگیرد، بلکه دربردارنده توضیحاتی درباره دیگر ادیان است.
اما بیانیه واتیکان درباره ادیان مدون سال ۲۰۰۱ به گونهای از رویکرد سنتی پیروی میکند و در آن مسیحیت را به عنوان کاملترین دین در نظر میگیرد و ادیان دیگر را کامل نمیداند. این امر توهین به همه ادیان است و استبداد کلیسای کاتولیک را درباره کامل بودن دین خود نشان میدهد. واقعیت این است که به نظر کاستیهایی در همه ادیان وجود دارد، اما نکته اینجا است که همه ادیان درباره واقعیتها سخن میرانند.
در برخی مسائل به عقیده من دیگر ادیان همچون بودیسم و یهودیت از مسیحیت کاملتر هستند و عکس این امر نیز صادق است.
آیا شما به وحدت کلیساهای سراسر دنیا امیدوار هستید؟
به طور مسلم ما در این باره در بنبست قرار گرفتهایم، زیرا در سطح مردم عامی تفاهمات بین کلیسایی، تعامل، همکاری و حتی عبادات مشترک فراوانی وجود دارد، اما از لحاظ سلسله مراتبی موانع بسیاری در راه است.
بگذارید در این باره به نخستین نشست وحدت میان کلیسا کاتولیک و کلیسای اصلاحطلب برلین در سال ۲۰۰۳ اشاره کنم. نظرسنجیها در آن زمان نشان داد که ۸۵ درصد از کاتولیکهای آلمان دوستدار آن بودند که با پروتستانها تبادلات مذهبی داشته باشند.
این در حالی است که به هیچ عنوان توافقی میان اسقفها در میان نبود، زیرا اسقفها در نظام کنونی تنها به موضع کلیسای کاتولیک در رد این امور توجه دارند. این یکی از دلایل دیگری است که من اعتقاد دارم اداره امور کلیسا در راه رفع آن مانع ایجاد کرده است.
به نظر شما در کلیسای کاتولیک رم کنونی چه مواردی هستند که عیسی مسیح آن را تایید خواهد کرد و به نظر شما نکات مثبت کلیسای کاتولیک چیست؟
به طور حتم عیسی مسیح دگماتیسم کلیسا و قوانین شرعی مشابه قرون وسطی را تایید نمیکند، بلکه مسیح به جاهایی توجه دارد که سیره وی در آن جاری است. این روحیه در مسیحیانی است که مطابق با روحالقدس عمل و فعالیت میکنند.