مشروح گفت و گو
برای رفع اختلافات در مسیحیت باید همه گذشت داشته باشند
اسقف اعظم کلیسای کانتربری انگلیس با ابراز امیدواری نسبت به از بین رفتن چند دستگی در مسیحیت، گفت برای از بین رفتن این اختلافات باید همه گروههای مذهبی از خود گذشت نشان دهند.
گفت و گو با : روان ویلیامز، اسقف اعظم کانتربری
——————————————————————————–
به گزارش سایت موسسه گفتوگوی ادیان، “روان ویلیامز” در مصاحبه زنده با شبکه پنجم رادیو “بی.بی.سی” به شرح دیدگاه خود درباره چنددستگی در مسیحیت و همچنین مقوله ازدواج پرداخته است که بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر تقدیم میشود:
میخواهیم درباره وظایف شما به عنوان اسقف اعظم کلیسای کانتربری و موضوعاتی صحبت کنیم که مورد توجه است. بسیاری از عناوین خبری به مسئله “همبستگی انگلیکنهای جهان” با واژههایی چون شورشیها، تفرقه در کلیسا و بحران یاد کردهاند. آیا به نظر شما چنددستگی در کلیسای مسیحیت پدیدهای منفی است؟
به نظر من اگر چنددستگی همواره امری منفی محسوب میشد، دیگر شاهد تغییرات و اصلاحات نبودیم و کلیسایی به نام کلیسای انگلیس نیز پدید نمیآمد. به نظر من مسئله مرگ و زندگی در بین است؛ وقتی کسی در کلیسا این مسئله را یک فرض میداند که نمیتوان متحد شد و همبستگی داشت. اصلاحات نیز به همین دلیل ایجاد شد. این همان مسئلهای است که در دهه ۱۹۳۰ در کلیسای آلمان رخ داد. به نظر من باید نسبت به خطرات کار آگاه باشیم.
باید از خطرات داستانپردازی و بزرگنمایی اوضاع و تفکر کنونی آگاه بود؛ چرا که به این ترتیب ما اوضاع را پیچیدهتر میکنیم.
بنا بر این به نظر شما میتوان اختلاف میان کلیسای افریقا از یک سو و کلیساهای لیبرال کانادا را حل کرد و آیا برقراری ارتباط میان دستههای مختلف کلیسا میسر است؟
هنوز نمیدانم. به نظر من باید کارهای زیادی انجام دهیم. فکر میکنم معنی آن این است که همه باید در این راه از خود گذشت نشان دهند. سخن گفتن از این امر راحت است، اما به نظر من باید تحقق یابد. اگر ما به عنوان کلیسا رفتار مناسبی داشته باشیم و به عنوان یک نهاد مذهبی تلاش کنیم که دلها را به هم نزدیک کنیم و تنها یکی از گروههایی نباشیم که اعمال فشار میکنیم و به دنبال منافع خود نباشیم، ممکن است این همبستگی تحقق یابد. اما برای این کار لازم است تغییرات اساسی در روح و جان مردم ایجاد شود.
آیا تاکنون شاهد تغییر در روح و جان مردم بودهاید؟ چون کسی که از بیرون از مجموعه کلیسا به این تحولات مینگرد، از آن به عنوان دودستگی تازه یاد میکند.
مسلماً. این امر مثل بنبست است، اما واقعیت این است که اگر قرار باشد هم امریکا و هم افریقا دو نظر کاملا متفاوت ارائه کنند، پس باید راهکاری ماورای زمینی ارائه کرد. مسئله این است که بسیاری از مباحثی که اکنون در جامعه رواج دارد، راهکارهایی ماورای زمینی ارائه میکنند که بسیار دور از دسترس مینمایند. اکنون باید زمان بسیاری صرف شود و به مناطق و جوامع خارج از شمال اقیانوس اطلس سفر کنیم. من به بروندئی و سودان سفر کردهام. نکته این است که حمایتهایی که به طور غیررسمی توسط مسیحیان ارائه میشود، همان حمایتی است که از سوی جهان از مسیحیت میشود. این ارتباط و نزدیکی میان جوامع اصلی از طریق دوستی و همکاری وجود دارد.
نظر شما درباره ازدواجهایی که در میان همجنسبازان صورت میگیرد، چیست؟ آیا کلیسا از این امر به عنوان یک رابطه مدنی استقبال میکند؟
به نظر من اشکالاتی در این باره در دیدگاه دولت و گزارشهای رسانهها وجود دارد. بسیاری از روزنامههای معروف انگلیس چون گاردین و دیلی تلگراف از ازدواج همجنسبازان به عنوان ارتباط قانونی میان دو انسان یاد میکنند، زیرا تعهداتی که این امر به وجود میآورد، باعث میشود صورت قانونی و اقتصادی به این نوع ازدواجها داده شود، اما آیا این امر هیچ رابطه جنسی یا چیزی مشابه آن در بر ندارد؟ به طور مسلم خواهد داشت؛ در این صورت مقوله ازدواج که ما مسیحیان به آن اعتقاد داریم، چه معنایی پیدا خواهد کرد.
اگر یکی از کشیشهای کلیسا به این روابط مدنی وارد شود، نظر شما چه خواهد بود؟
ما دستورالعملها و قوانین مشخصی در این باره در مجمع اسقفها داریم. بنا بر مقررات، اگر کشیشی به این روابط کشیده شود، باید متعهد باشد که هیچ رابطه جنسی برقرار نکند. شایسته نیست که کلیسا دکترین و مبانی و اصول خود را با این روابط بر هم بزند. این یک اصل است.
اگر این دو نفری که میخواهند چنین رابطهای داشته باشند، در ملاءعام اعلام کنند برای دوره زمانی مشخص میخواهند به یکدیگر متعهد باشند، آنگاه این امر شبیه ازدواج نخواهد بود؟
ازدواج میان زن و مرد مقولهای فراتر از این حرفهاست. این امر امکان تشکیل خانواده را به همراه دارد. این یک واقعیت اجتماعی است. لااقل فلسفهای دو هزار ساله مذهبی یا بیشتر در پس این امر وجود دارد که در همه ادیان به آن توصیه شده است. اما کلیسا خواستار سردرگمی و این گونه ازدواجهایی که شما از آن نام میبرید، نیست.
نظر شما درباره وقوع بلایای بزرگ طبیعی نظیر زمینلرزه، سیل و مشیت الهی چیست. هنگامی که امواج مرگبار ناشی از زمینلرزه مهیب، موسوم به سونامی به مرگ هزاران نفر انجامید، همه مردم این سئوال را مطرح میکردند چرا خداوند چنین حوادث تلخی برای مردم رقم میزند؟
این واکنش چندان عجیبی نیست، چرا که ما میخواهیم همه چیز را مرتب ببینیم و برخی اوقات حوادثی پیش میآید که این دیدگاه را که خداوند مهربانی امور دنیا را اداره میکند، زیر سئوال میبرد. این حس به همان اندازهای که در مناطق اصلی آسیب دیده از حوادث طبیعی وجود دارد، در میان مردمی که در دیگر مناطق زندگی میکنند نیز وجود دارد. در این لحظه بسیاری نیز هستند که میدانند در این مواقع چگونه به خدا بیندیشند و به کمک دیگران بشتابند و برای بازسازی کمر همت ببندند و در عین حال برخی از افراد از شدت حادثه به این اندیشه میافتند که اگر این اتفاق در آنجا افتاده، پس برای من نیز ممکن است پیش آید. در این مواقع برای بسیاری از امور پاسخی وجود ندارد. اما از دیدگاه بسیاری از آدمها همین همدردی و کمکهایی که از سوی دیگران ارائه میشود، خود نشانه دیگری از وجود خداوندی است.