IID_logo

گزارش جلسه چگونگی گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت

گزارش جلسه

۳۱/۲/۱۳۸۲

چگونگی گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت

چهارمین سخنرانی علمی ماهانه موسسه گفت‌وگوی ادیان
چهارمین جلسه از سری سخنرانی‌‍های علمی ماهانه مؤسسه گفت‌وگوی ادیان با سخنرانی دکتر مصطفی محقق داماد با موضوع چگونگی گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت در محل مؤسسه برگزار شد.
سخنران :دکتر مصطفی محقق داماد

در این جلسه که روز چهارشنبه سی‌ویکم اردیبهشت ماه برگزار شد، دکتر مصطفی محقق داماد گفت: آنچه در ادبیات امروز به آن گفت‌وگو می‌‍گوییم، در واقع بحث، جدل، تبشیر و موعظه است، نه گفت‌وگو. اما حوادثی که در تاریخ و بعد از جنگ جهانی رخ داد، باعث شد مسیحیان و پیروان ادیان روش دیگری را در پیش گیرند چون متفکران دینی و متکلمان حس کردند باید در روابط خود با سایر ادیان تجدید نظر کنند و دست از جدال بردارند و برای تبلیغ دین خود اصرار نورزند، بلکه روشی ابداع کنند که پیروان ادیان به طور مساوی با هم سخن گویند، در این جا بود که بحث دیالوگ مطرح شد، گفت‌وگو به این منظور که پیروان دو دین به درک و شناخت هم برسند و واقعیت هم را درک کنند. وی افزود: برای دستیابی به این هدف این پرسش پیش می‌آید که این گفت‌وگو چگونه باید انجام شود و راه عملی آن چیست؟ وی تصریح کرد: رادها کریشنا در کتاب خود می‌گوید: مطالعه ادیان دیگر مؤمنان را به هم نزدیک می‌کند و کمک می‌کند تا عقاید دیگران را درک کنند، اشتباهاتی که از سوتفاهم ناشی می‌شود، برطرف می‌شود و ما نیز توسط آنچه دیگران در دین خود تبیین می‌کنند، معتقدات خود را تأیید می‌کنیم.
وی ضمن اشاره به این نکته که در این راه باید از کسانی‌ که این راه را طی کردند و موفق بودند سود جوییم، مونتکومری وات، اسلام‌شناس مسیحی و جان هیک را به عنوان دو نفر از کسانی که در نتیجه دیالوگ‌های بیرونی و همچنین دیالوگ‌های درونی با اسلام، تحولی در نظام اعتقادی خودشان ایجاد کردند، نام برد و افزود: اگر ما مسلمان‌ها نیز می‌توانستیم این روش را انتخاب کنیم، می‌توانستیم تحول عظیمی در روابط‌مان با سایر ادیان به وجود آوریم. دکتر محقق داماد افزود: جان هیک از خود پرسید: آیا ما راه مسیحیت را تنها راه می‌دانیم به گونه‌ای که رستگاری را منحصر به آن می‌دانیم، یا ما ادیان بزرگ بشری را به عنوان راه‌های دیگر زندگی و رستگاری باید در نظر آوریم؟
این سئوال ناظر به مسئله حصاراندیشی یا نفی دیگران در مسیحیت و سایر ادیان است. چراکه هریک از ادیان تاکنون خود و دین خود را حقیقی و برحق می‌دانسته و ادیان دیگر را باطل و منسوخ فرض کرده است.
وی تصریح کرد: برای پیشگیری از این امر وقتی افراد وارد گفت‌وگو می‌شوند، باید این احتمال را بدهند که راه نجات در راه‌های دیگر هم وجود دارد، وگرنه اگر با دید متعصبانه وارد شوند، یا باید تبشیر شود یا موعظه یا جدال.
دکتر محقق ضمن اشاره به غزالی، از او به عنوان دانشمند مسلمانی نام برد که ده قرن قبل اظهار داشته است: هرکسی در هر دین و مذهبی که باشد، فکر می‌کند راه نجات در دین و مذهب اوست و آیا نباید این احتمال را بدهد که نجات در دین دیگری هم می‌تواند باشد؟ اگر من به عنوان یک مسلمان گمان می‌کنم که راه نجات در مسلمانی است، یک مسیحی و بودایی هم همین تفکر را در حق دین خود دارد.
وی ضمن اشاره به کتاب برخورد اسلام و مسیحیت، نوشته جان هیک گفت: در این کتاب روابط تاریخی صدر اسلام تا عصر حاضر بیان شده و نشان می‌دهد که روابط گذشته بیشتر خصمانه بوده است.
دکتر داماد گفت: دو نوع روابط خصمانه داریم: یکی روابط خصمانه آگاهانه است و دیگری عدم همزبانی است که باعث عدم درک متقابل می‌شود.
وی گفت: مونتکومری وات می‌گوید: پیروان مسیحیت باید ادیان دیگر را محترم بشمارند و دست از عقیده سنتی خود مبنی بر این‌که ملت برتر هستند، بردارند. وات می‌گفت من با وجودی که مسیحی هستم و وفادار، حقانیت دین اسلام را قبول دارم و حضرت محمد را به عنوان پیامبر خدا قبول دارم.
وی یکی از موانع برقراری دیالوگ از طرف مسلمان‌ها را فوندامنتالیزم یا سلفی‌گری خواند و گفت: روحیه سلفی‌گری اصل را بر سنت‌گرایی محض می‌داند و هر حرکت و فکری که با روش صحابه مغایرت داشته باشد، بدعت می‌داند.
وی ضمن اشاره به مسئله تثلیث گفت: در قرآن گفته می‌شود که مسیحیان عیسی را پسر خدا می‌دانند و این سوال مطرح می‌شود که اگر روزی مسیحیت این‌گونه فکر می‌کرده، آیا امروز نیز چنین فکر می‌کند؟ وی افزود: مسیحیان عقیده دارند که رابطه خدا با انسان‌ها رابطه محبت پدری است، نه محبت برده و مولا. و نکته دیگر درک کلمه کلمه‌الله است. ما در قرآن مسیح را کلمه‌الله می‌نامیم و اگر در مقام مقایسه برآییم، باید عیسی را با قرآن مقایسه کنیم، چون هردو کلمه‌الله هستند و مصحف و مجسد.
سپس دکتر محقق داماد به جمع‌بندی سخنان خود پرداخت و گفت: ما در برهه‌ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که به نقطه‌ای از بحران تاریخی رسیدیم که نیروهایی که از جامعه پدید آمد به قدری تواناست که می‌تواند جامعه بشری را بکلی فنا سازد و پیروان ادیان الهی برای حل این مشکل باید دیالوگ کنند و دیالوگ یک ضرورت است. دیالوگ نه صرفا به معنای تبادل نظر و همزیستی مسالمت‌آمیز بلکه به معنی با هم رشد کردن، رشد فرهنگ‌ها و تمدن‌ها. نکته سوم این‌که در دیالوگ نباید یک طرف بر آن باشد که هویت خود را بر دیگری تحمیل کند، بلکه باید بر آن باشد تا طرف مقابل را درک کند و نکته دیگر این‌که مسلمانان و مسیحیان می‌توانند به جای بحث‌های کلامی انتزاعی و یا تجدید خاطره خصومت‌های گذشته موضوعات جدیدی که هر یک از مسائل جهان امروز را تشکیل می‌دهد، مورد گفت‌وگو و تعامل قرار دهند.
سپس وی موضوعات محیط زیست، نهاد خانواده، حقوق بشر در جهان معاصر را موضوعات مناسبی برای دیالوگ بین مسلمان‌ها خواند.
در ادامه دکتر گواهی، خانم آن ماری شیمل را هم به عنوان یکی از اشخاصی که در آثار او ذوق اسلامی و بی‌طرفی بیشتری دیده می‌شود، نام برد و دکتر محقق داماد در پاسخ گفت: خانم شیمل به عرفان اسلامی توجه دارند و عارف هم اهل مداراست، در صورتی‌که جان هیک و وات اصلا به عرفان اسلامی توجه نداشته‌اند.
سپس یکی از مسیحیان حاضر در جلسه گفت: یکی از موانع موجود داشتن روحیه فوندامنالیزم در میان مسلمانان است و دکتر محقق داماد در پاسخ به ایشان گفت: ما در اندیشه اسلامی دو نوع سلفی‌گری (فوندامنتالیزم) داشتیم: یکی مربوط به اهل تسنن است و دیگری فوندامنتالیزم شیعه یا اخباریون که هر دوی آن‌ها به اسلام ایستایی می‌دهند.
سپس یکی دیگر از حضار جلسه ضمن انتقاد از این جلسه گفت: چون این جلسات تخصصی هستند، بنابراین باید از حالت سنتی خارج شده و زمان بیشتری صرف پرسش و پاسخ‌ها شود.
در پایان نیز دکتر جوانی، استاد دانشگاه الزهرا پرسید: آیا در خصوص مسائلی که در مورد آن‌ها بین اسلام و مسیحیت تعارض وجود دارد، می‌توان تفاسیری ارائه داد که سازگار باشند؟ به عنوان مثال بحث به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح، و آیا این پتانسیل در تفاسیر هست؟
دکتر محقق داماد در پاسخ گفت: به نظر می‌رسد که در بحث گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت و همچنین اسلام و دیگر ادیان جلسه‌ای برای بررسی موانع گفت‌وگو مورد نیاز است.