۱۷/۹/۱۳۸۱
نشست با هیئت آلمانی
هیئت آلمانی
موسسه گفتوگوی ادیان
گروه ما یک گروه ۱۵ نفره از دانشگاه مونیخ، بزرگترین دانشگاه آلمان است و دانشکده الهیات دانشگاه مونیخ بزرگترین دانشکده الهیات آلمان است.
این گروه از ۱۲ تا پرفسور آلمانی و سه دسته PHDآلمانی تشکیل شده که آنها را معرفی میکنم. از دعوت شما تشکر میکنم چون برای ما خیلی جالب بود که با چنین موسسهای گفتوگو داشته باشیم. چند تا از مقالههای اینجا روی میزمان بود که برای آماده کنیم برای مسافرت .
رئیس هیئت را اول معرفی میکنم: آقای پرفسور ::« ماندل »
پرفسور ماندل قائم مقام دانشگاه مونیخ و رئیس هیئت ما هستند و به نمایندگی رئیس دانشگاه به اینجا آمدند و با رئیس دانشگاه تهران، دکتر فرجدانان نشستهای متعددی داشتند و انشاالله ماه مارچ، یعنی سه ماه دیگر حدودا قراردادی بین این دو دانشگاه انجام میشود و ما به هدف خودمان میرسیم .
آقای پرفسور «فون بورک» بیشتر به خاطر شما آمدند اینجا. ایشان از دانشکده الهیات مونیخ هستند. زندگینامه ایشان در دست شما هست. حدودا بیست تا کتاب نوشتند و بدون شک یکی از معروفترین دول پرفسورهای ایران هستند. نشستهای زیادی با همکاران شما و کسانی که در این رشته تخصصی داشتند، داشتهاند و خودشان صحبتهایی دارند که ۱۵ دقیقهای صحبتی خواهند داشت .
پرفسور «بی روس» مقداری فارسی میدانند و برای همین باید یه مقدار مواظب باشیم چه میگوییم ایشان استاد ادبیات تطبیقی و مقایسهای هستند. ایشان جشنواره «گوته» و «حافظ» را در شیراز از طرف آلمان افتتاح کردند. ایشان کتاب «حافظ» و «گوته» را تفسیر کردند و این کتاب را ما امروز خدمت شما هدیه میدهیم.
آقای پروفسور «دیوید» از دانشگاه مونیخ و استاد بیوشیمی و بیولوژی هستند؛ چیزی که خیلی جالب است این است که ایشان ملیت امریکایی دارند و ما خیلی خوشحالیم که در گروه ما هستند و پذیرایی بسیار خوبی همه انجام میدهند و فکر میکنم یکی از مثبتترین گفتوگوهایی که ما با استادان در جاهای مختلف داشتیم، گفتوگوهای ایشان است که با هیئت دارند ومهمانوازی و دوست داشتن ایشان، از طرف ایرانیها را نشان میدهد.
خانم «دیوید» خانم و آقای پروفسور «دیوید» هستند که در رشته شهرسازی تخصص دارند.
خانم پرفسور«ونوو » رئیس موسسه علوم انسانی هستند؛ موسسهای که تمام رشتههای دانشگاه در آنجا میکس میشوند؛ جایی که میتوانید با رشتههای دیگر همکاری داشته باشید.
این موسسه وابسته به دانشگاه است و یکی از موسسههایی است که بزرگترین فلوهای بیرون از دانشگاه را وارد میکند.
پروفسور «گستین» هم فلوی روانشناسی و تربیت معلم و استاد «مدیریت دانش» هستند.
دکتر «الیور بوگ» condidate PHD هستند .
Not doctor PHD condidate
از کرسی پروفسور ماندل هستند و در رشته روانشناسی و مدیریت کار میکنند.
آقای «درخشانی» هم دوست ما هستند. اصل مطلب این که نیروی انسانی با همدیگر بتوانند کار بکنند و ایشان را همه دوست دارند و موفقیت گروه ما، واقعا یکی از دلایلش ایشان هستند.
پروفسور «Cole» فلوی رشته تاریخ و هنر هستند و در واقع امروز صحبتی داشتند که تو دانشکده هنرهای زیبا.
دکتر «الیور دی کام» از دانشگاه مجازی دانشگاه مونیخ هستند و دانشگاه مجازی در تهران و ایران هم نقش بسیار مهمی دارد و ما انشالله دانشگاه تهران را هم راهاندازی می کنیم امروز صحبتی داشتند با تیم شان .
آقای دکتر kanzberga ایشان دکترای مدیریت دارند و از دانشکده مدیریت دانشگاه مونیخ هستند که این هم بزرگترین business cool دانشکده مدیریت آلمان هست با ۴۰۰۰ دانشجو. و از طرف رئیس دانشکده که (۲ ماه دیگر عوض میشود) آمده آقای پروفسور مایا که رئیس جدید هم کنارشان است .
خانم پروفسور Gheda رئیس دانشکده زبانها هستند و در هیئت مدیره گوته انستیتو آلمان هستند. ایشان در مونیخ ده هزار تا دانشجو دارند.
آقای پروفسور Shnaygel قائم مقام دانشکده مدیریت مونیخ هستند و تا چند ماه دیگر رئیس دانشکده میشوند. در آلمان رئیس دانشکدهها هر ۲ سال عوض میشوند.
آقای پروفسور Gghkher هم از دانشکده ارتباطات و زبان هستند و استاد زبان آلمانی هستند و اینجا در راهاندازی زبان آلمانی از طریق دانشگاه مجازی فعالیت زیادی دارند.
باز هم متشکرم
خانم موسوی: خیلی متشکر، ما خیلی خوشحالیم که در خدمت دوستان هستیم.
من میخواهم دوستان مختصری در رابطه با کارهای موسسه توجیه و آشنا شوند.
موسسه ما موسسهای خصوصی است و ما فعالیتمان را از ۲ سال پیش شروع کردیم. به همین جهت به صورت یک موسسه خصوصی و اجرائی تاسیس شده و هیئت علمی دارد که هیئت مستقلی هستند و موسسه هیچ وابستگیای به هیچ ارگان دولتی ندارد و به صورت مستقل کارش را دنبال میکند.
برنامه کاری ما این طور تنظیم شده که ما در دوره قبل برنامهای را برای داخل کشور در نظر گرفتیم و سه سال اول کاری را بیشتر در داخل کشور خودمان روی موضوع گفتوگوی ادیان کار تحقیق انجام دادیم. در این مدت ۲ سال نشستهائی را با پیروان ادیان غیرمسلمان و اقلیتهای دینی ایران داشتهایم که در آن موضوع ضرورت گفتوگوی ادیان و همزیستی ادیان را مورد بحث قرار دادیم.
خوب میدانید که این نشستها و سمینارهای گفتوگوی ادیان معمولا بین کشورهای مختلف زیاد، در نشستهای بینالمللی در همه دنیا زیاد اتفاق افتاده ولی ما با فرصتهایی که داشتیم، کمتر در کشورها به نشستها به عنوان یک کار عملی نگاه شده با هموطنانشان یا کسانی که به هرحال در عرصه عمل کمتر این کار انجام شده. بیشتر یک بعد تبلیغاتی به نظر ما داده و میدانید که یک عده جمع میشوند از کشورهای مختلف روی یک موضوعی فقط یک نظریهای را ارائه میدهند. ما سعی کردیم با این نشستهای داخلی با اقلیتهای داخلی خودمان یک مقداری موضوع گفتوگوی ادیان را به عرصه زندگی و همزیستی هم نزدیک کنیم.
حدود دو سال است که ماهنامهای منتشر میکنیم. در این خبرنامه اخباری که حول موضوع گفتوگوی ادیان در دنیا اتفاق میافتد، منعکس میشود و همچنین در این خبرنامه جدیدترین مقالات و کتابهایی را که در این زمینه منتشر میشود، معرفی میکنیم.
این خبرنامه برای عدهای از استادان و محققان دانشگاهی و علمای حوزه علمیه قم و رجال دینی و گروهی از دولتمندان فرستاده میشود.
این خبرنامه با این هدف منتشر و توزیع میشود که کسانی که به نوعی مرتبط با موضوع گفتوگوی ادیان هستند، در جریان تحولاتی که حول این موضوع قرار میگیرد به روز در جریان قرار بگیرند.
ما همچنین در حال راهاندازی یک کتبخانه تخصصی هستیم که در آن کتابهای تخصصی ادیان تطبیقی، شناخت ادیان و گفتوگوی دینی را جمعآوری میکنیم .
همه این فعالیتهایی که انجام میشود و یه سری کارهای دیگه که در جزوهای که در اختیارتان قرار میگیرد به طور مفصل هست با این هدف انجام میشود که محیط جامعه خودمان را آماده کنیم برای مباحث جدیتر گفتوگوی ادیان.
یک دوره کلاسهای آموزشی زبان در همین راستا داریم.
ابطحی: خوشامد میگویم خدمت دوستان.
خوشحال میشوم که در این جلسه از دوستان بیشتر آشنا شوم و از نظرتشان بیشتر بهره بگیرم.
دکتر سپهری: پروفسور «بورک» مایل است با شما یک گفتوگوی پانزده دقیقهای در مورد ادیان شروع کند. ایشان در دانشکده الهیات دانشگاه مونیخ هستند و کرسی استاد ادیان هستند و خیلی دوست داشتند که تز شما را هم بشنوند و یک گفتوگویی داشته باشند.
ایشان خیلی خوشحال هستند از اینکه این محیط دوستانه را فراهم کردید و از مهمانوازی شما تشکر میکنند اینکه امکان فراهم شده که انتقال اندیشهها و گفتوگو صورت بگیرد و بتوانند از نظرات شما مطلع شوند و گفتوگو داشته باشند.
ایشان مایلند شما را از فعالیتهایی که در دانشگاه Minic در زمینه ادیان تطبیقی به صورت مطالعات تطبیقی ادیان و گفتوگوی بین ادیان دارند، مطلع کنند.
پروفسور بروک: در عین حال که تلاش میکنیم مطالعاتمان خیلی عملی و به صورت کلینگر باشد. در عین حال میدانم مطالعاتی که ما انجام میدهیم از یک حیثی چون ریشه در تاریخ دارد، تحت تاثیر سیاسیت است.
میدانیم که کلمه دین (religion)یک کلمه جهانی نیست اما از تاریخ نشئت گرفته.
اما کلمه دین که از آن کلمات دیگر را اشتقاق میکنیم مثل همین گفتوگوی ادیان و گفتوگوی دینی، کلمهای جدید است که قرن ۱۷ و ۱۸ در واقع به صورت جدید ایجاد شده است در تاریخ گذشته ریشهای ندارد .
قبل از آن کلمهای نداشتیم که تک تک ادیان و مذاهب را در اروپا دربر بگیرد. ممکن است که مذهبی بوده به نام مثلا کاتولیک یا پروتستان، اما این کلمهای نبوده که همه دینها را دربر بگیرد.
بعد از جنگهایی که در قرن هفدهم بین کتولیکها و پروتستانها رخ داد و بعد از اینکه جنگ طولانی که هیچکدام بر دیگری غلبه پیدا نکردند، فهمیدند که باید همزیستی داشته باشند به این طریق که قاعده همزیستی این باشد که شاه و حکمران دین و مذهب یک کشور را مشخص کند. اگر شاه یک مملکت پروتستان است، مملکت پروتستان خواهد شد و اگر شاه یک مملکتی کاتولیک است، مملکت کاتولیک خواهد شد و اینگونه شد که برای همزیستی توافق کردند.
به هر حال این مفاهیم دین، از تاکید و واقعنگری اینکه به هر جهت اختلاف نظر وجود دارد و قرائتهای مختلف وجود دارد به دست آمده و تکثر وجود دارد.
بعد از عصر روشنگری که همه چیز به سئوال کشیده شد گفتوگوی بین ادیان و زمان فردگرایی و آزادی فردی در انتخاب دین مطرح شد.
این آزادی فردی موجب شد که فرد این اجازه را داشته باشد البته اگر به اندازه کافی قدرتمند باشد که انتخاب کند بین سنتها کدام سنتهای دینی وجود داشته باشد.
اگر این نمونه و این تحول را با روندهای مشابهای که در هند و چین -که در واقع مطالعه اصلی من هم همینها بوده- مقایسه کنیم، میبینیم همین مراحل هم در آنجا طی شده
رویکرد و نگاه ما در موسسهای که هستیم و در دانشگاه، این است که بپذیریم واقعیتهایی وجود دارند به نام دین مسیحیت، دین یهودیت و دین اسلام. در عین حال متوجه باشیم که تنوع بیشماری در داخل تک تک این ادیان وجود دارد.
وقتی به تک تک این ادیان نگاه میکنیم، میبینیم ریشههایی در تاریخ دارند و در آنها تنوع وجود دارد و این ریشههایی که در تاریخ دارند، گرچه ریشههای متفاوتی است، در عین حال هماهنگ است و هماهنگی آنها با مجموعهای که ایجاد کردند، موجب میشود هویتی داشته باشند؛ نه هویتی که به صورت ثابت باقی است، هویتی که در حال تغییر است.
در واقع تک تک این ادیان بر هم اثر میگذارند. اگر یهودیتی نبود، دین یهودی نبود، در واقع مسیحیتی معنی نداشت و اگر یهود و مسیحیت نبود، دین اسلامی معنی نداشت. ادیان از یکدیگر مفاهیم و ارزشهایی را قرض می کنند، در عین حال که سعی میکنند حدودشان را حفظ کنند و مرزهاشان روشن باشد. این روند تاریخی است که از یکدیگر فرض میکنند و در عین حال هویت خاص خودشان را هم حفظ میکنند.
با توجه به این نگاه است که ما میتوانیم روند گفتوگوی ادیان را به پیش ببریم.
در واقع گفتوگو به معنای درک دین دیگر، درک طرف مقابل و استفاده از دیگری و تحول دیگری است در عین حال نمیخواهیم آن را از آن خودمان کنیم و در خودمان مضمحل کنیم.
ما تنها به مطالعه تاریخی ادیان نباید بپردازیم، باید ادیان را در حال حاضر و در جهان حاضر هم نگاه کنیم. آنچه مهم است، نفوذ هر دین در دین دیگر و تحول همگانی ادیان با هم است. هیچ دینی بتنهایی دچار تحول نمیشود، همه ادیان در کنار هم در حال تحول هستند و فرهنگ هر دینی یا فرهنگ وابسته به هر دینی در واقع عین این میماند که در یک شهر و یا در دهکدهای همه با هم قرار دارند و در حال رشد هستند.
این زندگی مشترک ادیان در یک دهکده، در یک مکان و محیط کوچک به معنای آن است که در واقع چالش بین ادیان و چالش فرهنگی بین ادیان را زیاد میکند، چون هر کدام از این ادیان در واقع ادعای آن را دارند که حقیقت و تمام حقیقت از آن آنهاست و اینکه همه ادعای حقیقت میکنند. مطمئنا به معنای آن خواهد بود که ما بفهمیم حقیقت چیست و کدام بخش از حقیقت در ادعای کدام دین قرار داد.
این چالش موجب میشود که بحث هویت، هویت گروه، هویت فرد، هویت گروههای اجتماعی، و تشکلهای گروهی مطرح شود. گروههای مذهبی هم مطرح شوند و به نوعی این مسئله بروز و ظهور داشته باشد.
در واقع مطالعاتی که ما انجام میدهیم، هم مطالعات تطبیقی تاریخی است، هم مطالعات تطبیقی در زمانها که بحث عمده هویت، بحث هویت گروهها، هویت تشکلها در آن مطرح میشود و از جهات اجتماعی و ابعاد دیگر هم مورد بررسی قرار میگیرد.
برای به هدف رسیدن، برای اینکه به این هدفی که میخواهیم برسیم، بحث مطالعات ادیان را در دانشکدهمان ایجاد کردیم که یکی از بزرگترین بخشهایی است که در اروپا وجود دارد. به دلیل اینکه پانزده دانشکده متعدد و بیست و پنج کرسی در آن قرار دارد و توانستیم اینها را جمع کنیم و بتوانیم به هدف برسیم که از شاخههای مختلف هستند.
دانشجویان ما علاقههای متعددی دارند، آنها مایلند درباره زبان و دین خودشان که مورد علاقهشان است مطالعه کنند، در زمینههای مختلف سیاسی مباحث اجتماعی و این امر موجب میشود که ما بیشتر به هدفمان نزدیک شویم.
متاسفانه ما در زمینه مطالعات اسلامی خیلی قوی نیستیم، به دلیل اینکه خیلی در این زمینه افراد لازم را نداریم، اما در ادیان دیگر خیلی قوی هستیم و کارهای مطالعات خوبی انجام دادهایم و بخصوص در زمینه عرفان که در تمامی ادیان مباحث مشترکی دارد ما کارهای مناسبی انجام دادیم. در آنجا امکانات خوبی وجود دارد به دلیل اشتراکاتی که در ادیان مختلف وجود دارد.
به دلیل آنچه که گفتم، ما خیلی در بخش اسلامی قوی نیستیم. من خیلی خوشحال هستم که در این موسسه برجسته شما هستم. مطمئنا ما استفاده بسیار خواهیم کرد. همانطور که گفته شد فقط برای این موسسه نباید مفید باشد برای داخل کشور مطمئنا برای کل مباحث گفتوگوی ادیان مفید خواهد بود. برای کل دنیا مفید خواهد بود و من مطمئن هستم که ما فعالیتهای مشترک و همکاری مشترکی میتوانیم داشته باشیم.
ابطحی: من کاملا با صحبتهای ایشان موافقم.
صحبتم را از بخش ابتدای صحبتهای ایشان شروع میکنم.
ما در مسئله گفتوگوی ادیان در شرایط فعلی جهان یک شانس بزرگ داریم. از یک طرف دنیا از جنگ خسته شده و ما دوران سخت جنگ را پشت سر گذاشتیم و این فرصت خوبی است برای ما از طرف دیگر دنیا از بیدینی هم خسته شده و به معنویت احتیاج دارد.
در این شرایط مهم این است که ما تفسیری از دین معرفی کنیم که بتواند بیشترین مخاطب را دربر گیرد و برای این منظور باید روی مشترکات تاکید کنیم.
خدای واحد یکی از مشترکات ماست، نیاز به معنویت مشترک است، راههای نیاز به صلح یک نیاز بشری است.
ما اعتقاد دیگری هم داریم و آن این که راههای رسیدن به خدا به اندازه تعداد مردمی است که مخلوق خدا هستند. همه اینها می توانند عوامل خوبی باشند برای اینکه ما را در بحث ادیان جمع کنند و بتوانیم در این شرایط جهانی مخاطبهای بیشتری داشته باشیم.
ایشان پرسیدند که چه بخشی از حقیقت در اختیار ماست؟
ما معتقدیم هیچ دینی همه حقیقت نیست و هر دینی بخشی از حقیقت را در اختیار دارد. این مبنای خوبی است برای همکاری ادیان.
معتقدم شرایط سیاسیای که این روزها در آن به سر میبریم، خیلی مهم است. امروز شرایط خوبی برای این کار پیش آمده است. چون ادیان دشمنان بزرگی پیدا کردهاند. ما در دنیای اسلام دشمن بزرگی برای از بین بردن اسلام پیدا کردهایم و آن تروریسم است.
آسیبی که بن لادن به اسلام زد، بزرگتر از همه آسیبهایی است در طول تاریخ به اسلام خورده است. با اینکه کسی به او نمایندگی نداده که از طرف اسلام این کار را بکند. ولی افکار عمومی این را بالاخره پای اسلام میگذارد . همچنان که مسیحیت به «بوش» نمایندگی نداده
او هم کارهایی که میکند، که در دنیای اسلام به عنوان مسیحیت تلقی میشود. همچنین کارهایی که رژیم اسرائیل میکند، ممکن است به نام یهودیها تمام شود.
ما باید این نمایندگان خود ساختهای را که از طرف دین نمایندگی ندارند، از دین جدا کنیم و به حقایق دین بپردازیم. به همین دلیل شاید این جلسات خیلی پراهمیت باشد و میتواند به آینده بشریت کمک کند، می تواند انسانیت را دوباره زنده کند.
من در خاطرات «مادر ترزا» یک جمله قشنگی را خواندم. دو نفر در حال مرگ بودند در کلکته، یکی بودایی و دیگری مسلمان. مادر ترزای مسیحی به آن دو نفر گفته بود که بیایید سه نفری بنشینیم و هر سه با دعای دین خودمان برای این لحظات دعا کنیم دعای هر سه تا دین به پیشگاه خدا میرسد.
به همین دلیل موسسه ما در این شرایط فکر میکند که همکاری خوبی میتواند در بخشهای مختلف فرهنگی داشته باشد؛ لذا باز هم من به همکاری مشترکمان تبریک میگویم و امیدوارم در آینده به همکاری ادامه دهیم.
پروفسور بروک: من میخواهم جواب کوتاهی به آنچه شما گفتید، بدهم. خیلی خوشحالم که شما به دو نکته اشاره کردید: یکی نقش دین در داخل و نقش سیاست بر دین.
مثالی که شما در مورد مادر ترزا زدید، روشن کرد که ارزشهای بشردوستانه خیلی نقش مهمی را ایفا میکند. این ارزشهای بشری، ارزشهای بشردوستانه چیزی نیست که غرب آن را ایجاد کند، بلکه در داخل هر دینی، در داخل هر سنتی این ارزشها وجود دارند و ما باید تلاش کنیم اینها هر چه بیشتر محقق شوند.
دین فقط یک امر درونی و داخلی نیست که شما مثال «مارد ترزا» را زدید، بلکه دین امری است که مشروعیت میبخشد، حکمرانی میکند و در داخل مملکت ایجاد قاعده میکند و مطمئنا فقط یک امر درونی نمیتواند باشد.
این تنها بوش نیست که سعی میکند از واژههای مذهبی و شکارهای مذهبی استفاده کند، برای اینکه دیگران را تحریک کند از او تبعیت کنند. در داخل نهادهای دینی هم ما میبینیم که از امور دینی و واژههای دینی سوءاستفاده میشود و فسادهایی که ما میبینیم در بخش بالایی مسیحیت مثالی است، برای اینکه در دینهای دیگر هم مطمئنا وجود دارد که سوءاستفاده میکنند برای بازی قدرت و برای به دست آوردن هر چه بیشتر قدرت.
به همین دلیل است که من فکر میکنم همکاری ما و کارهای مشترک ما باید به این سمت برود که ما به نقد دین بپردازیم که دین فقط ابزاری برای استفاده قدرتمدارها و آنهایی که طالب قدرت هستند، نباشد و برای خود مردم مفید واقع شود.
میخواهم داستانی را تعریف کنم. ۵ سال پیش ما یک تجمعی داشتیم یک مباحث گفتوگویی داشتیم که یک فردی از قبرس (که حالا من خیلی اسمش را متوجه نشدم) آمده بود که همه ترکها آمدند آنجا و خیلی دوست داشتند که رهبرشان را ببینند.
در آنجا یکی از مباحثی که به صورت مبحث سختی مطرح شد بحث تغییر دین یا بحث افرادی بود که به صورت معمول میفرستادند برای تبلیغ دین دیگر، و تغییر کیش دادن مسلمانها به مسیحیت.
آنچه من به او گفتم، این بود که من از سخنان شما این را فهمیدم که هیچ مسلمانی نباید دیگری را تشویق کند به اینکه به مسیحیت تغییر دین دهد و هیچ مسیحی، مسلمانی را نباید تشویق کند به اینکه به مسیحیت تغییر دین دهد، بلکه ما باید همه به نوعی به سوی خداوند برویم و او گفت: شما بخوبی حرفهای مرا فهمیدید و ما همدیگر را بغل کردیم.
ابطحی: من معتقدم که این صحبتهای ایشان یک نکته مهم دارد که ما همه باید روی آن تاکید کنیم، یعنی در حقیقت ما روی یک نکتهای باید در چنین جلسهای اتفاق نظر داشته باشیم و آن اینکه جلوی متعصبان دینی را در همه ادیان بگیریم.
ما امکان این کار را در دنیای فعلی داریم، چون دنیای فعلی ما دنیای ارتباطات است.
در دنیای ارتباطات مخفیکاری به کمترین حد خود میرسد. به خاطر اینکه همه باید در برابر دنیا پاسخگو باشند.
یک وقتی یک کشیش مسیحی میرفت نصف افریقا را مسیحی میکرد یا یک رهبر مسلمان میرفت آنها را مسلمان میکرد. و این به دلیل بود که کسی در برابر آن حرفها پاسخگو نبود. ولی امروز دیگر کسی نمیتواند این کارها را بکند، لذا فرصت خوبی است که جلوی تعصبها گرفته شود. ما وظیفه خودمان میدانیم در دنیای اسلام جلوی تعصبها را بگیریم واقعا هم تلاش کردیم.
خراب کردن مجسمه بودا در افغانستان یا حکم اعدام آغاجری در ایران نمونههای روشن این تعصبات است.
ما در دنیای اسلام با اینها برخورد میکنیم.
سخنرانی آقای «فالوو» هم در بین مسیحیها و تحریک علیه مسلمانها مصداق این تعصبهاست.
ما باید در این فضای تعصبآمیز مسلط باشیم تا بتوانیم گفتوگو انجام دهیم.
اگر این تلاش مشترک را انجام دهیم، خود به خود گفتوگوی بین ادیان انجام شده است.
پروفسور بیروس: میخوام نکاتی را بگوییم، البته نه از دیدگاه گفتوگوی بین ادیان، به خاطر اینکه من یک مرد دینی نیستم، بلکه یک پروفسور ادبیات هستم.
سال گذشته برای سمینار گوته و حافظ من دعوت شدم که به شیراز بیایم و بعد از آن حوادث ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد.
دخترم خیلی تلاش کرد که مرا منصرف کند از اینکه به ایران بیایم، چون فکر میکرد که بالاخره تحریکاتی از سوی ایران برای تشویق آن افراد برای آن اتفاق صورت میگیرد و به هر جهت تلاش کردند که مقاومت کنند در مقابل من، و مرا از اینکه به ایران بیایم، منع کنند.
من به یکی از دخترانم که پزشک است، گفتم اگر شما در کشوری باشید که در حال جنگ است، از آن کشور فرار میکنید؟ یا به مریضها و بیمارها کمک میکنید؟
اگر شما حس همکاری داشته باشید، میتوانید در واقع تفسیرگر احساسات مشترک باشید و دیدگاههای مشترک که از یکدیگر مطلع شوند.
به نظر من خجالتآور است که فهم ما از اسلام در اروپا ۱۵۰ سال پیش بهتر از فهم ما از اسلام در دنیای امروز است.
مثال من گوته بوده که در سن ۶۵ سالگی توانست حافظ را بخواند، آن هم به صورت خیلی خوب واقعا تحت تاثیر اندیشههای حافظ قرار گرفت.
آنچه خیلی او را تحت تاثیر قرار داد و به او الهام بخشید، همین اندیشههای عرفانی و اندیشههای بشردوستانه حافظ بوده است.
آنچه او را تحت تاثیر قرار داد، ریشههای عمیقتری بود که در حافظ وجود داشت. خود اسم حافظ نشاندهنده شخصیت اوست که یک مرد دینی بود.
او نگاه نقادانهای به سوءاستفاده از دین و استفاده ابزاری از دین و نهادهای دینی داشت.
او کلماتی را مثل red را انتخاب کرد برای خطاب قرار دادن کسانی که در واقع نمایندگان سیاسی دستگاههای دین بودند. این موجب شد که «گوته» فکر کند در آن واحد میتواند هم یک فرد روشنفکر باشد و هم آدمی که مطالعات طبیعی روز را دارد. و در عین حال بتواند اندیشههای دینی و ارزشهای دینی را به عنوان عوامل تعیینکننده و اثرگذار در هویت بشر تحسین کند.
فکر میکنم اگر تلاش کنیم که گفتوگو کنیم و گفتوگو انجام دهیم، میتوانیم از فرهنگهای دیگر چیزهای بسیاری بیاموزیم.
هفدهم آذر ۸۱ هیئت آلمانی متشکل از ۱۵ نفر از استادان دانشگاه مونیخ از مؤسسه گفتوگوی ادیان بازدید کردند.
ابتدا دکتر پیوند سپهری، استاد دانشگاه اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی دانشگاه پوتسدام، اعضای مؤسسه و استادان را به هم معرفی کرد. پروفسور ماندل، رئیس هیئت آلمانی و قائممقام دانشگاه مونیخ، پروفسور میشل وون بروک، از استادان ادیان و مدرس دانشگاه مونیخ و پروفسور بیروس، استاد ادبیات تطبیقی و مقایسهای و همچنین دکتر درخشانی، رئیس تشریفات دانشگاه تهران از شرکتکنندگان در این جلسه بودند.
سپس خانم موسوینژاد، مدیر مؤسسه ضمن خوشآمدگویی، توضیحاتی درباره فعالیتهای مؤسسه داد و گفت: مؤسسه حدود ۲ پیش تأسیس شده که یک مرکز خصوصی(N.G.O) است و یک هیئت علمی دارد.
وی افزود: ما برنامهای سه ساله برای مخاطبان داخل کشور در نظر گرفتیم و طی این دو سال نشستهایی با اقلیتهای مذهبی کشور در حوزه گفتوگوی ادیان داشتیم. از دو سال پیش تا کنون خبرنامهای هم منتشر میشود که در آن اخباری که حول موضوع گفتوگوی ادیان در دنیا اتفاق میافتد، منعکس میشود و همچنین جدیدترین مقالات و کتابهایی که در این زمینه انتشار مییابد، معرفی میشود. کتابخانه تخصصی موسسه و جمعآوری کتابهای تخصصی این حوزه از دیگر فعالیتهای ما در طول این دو سال بوده است و همه این فعالیتها با این هدف انجام میشود که محیط جامعه خود را برای مباحث جدیتر گفتوگوی ادیان آماده کنیم.
پروفسور بروک، استاد ادیان تطبیقی ضمن تشکر از این جمع صمیمی و فراهم آوردن محیطی که بتوان اندیشهها را در آن منتقل کرد، به این نکته اشاره کرد که خود کلمه دین کلمه تاریخی نیست، اما از تاریخ نشأت گرفته است. تک تک ادیان را که میبینیم ریشههایی در تاریخ دارند و درعین حال که با هم متفاوتند، هماهنگ هستند و این هماهنگی باعث ایجاد هویت میشود؛ هویتی که ثابت نیست و متغیر است.
وی افزود: ادیان روی هم اثر میگذارند، اگر یهود نبود، مسیحیت معنا نداشت و اگر یهود و مسیحیت نبودند، اسلام معنا نداشت. ادیان مفاهیم و ارزشهایی را از هم قرض میکنند، درحالیکه حد و مرزهایشان را حفظ میکنند. در واقع گفتوگو به معنای درک طرف مقابل و استفاده از فکر اوست؛ بدون اینکه بخواهیم او را از
آن خود کنیم.
وی تصریح کرد: هیچ دینی بتنهایی در حال تحول نیست، همه در کنار هم و در یک دهکده در حال رشد و تحول هستند. وی ضمن اشاره به ضعف خودشان در زمینه مطالعات اسلامی اظهار امیدواری کرد که بتوانند همکاریهای مشترک داشته باشند.
سپس سید محمدعلی ابطحی، رئیس مؤسسه گفتوگوی ادیان گفت: از یک طرف دنیا از جنگ ادیان خسته شده و از طرف دیگر از بیدینی هم خسته شده و نیاز به معنویت دارد.
وی تأکید کرد: ما باید بر مشترکات تکیه کنیم. خدای واحد و نیاز به معنویت از مشترکات ماست، نیاز به صلح یک نیاز بشری است. سید محمدعلی ابطحی با بیان این مطلب که پروفسور به شرایط سیاسی هم اشاره کردند گفت: شرایط سیاسی قطعاً تأثیر دارد. معتقدم ادیان امروز دشمنان خیلی بزرگی پیدا کردهاند. ما در دنیای اسلام دشمن بزرگی برای از بین بردن اسلام پیدا کردیم و آن تروریسم است. آسیبی که بن لادن به اسلام زد، بزرگتر از همه آسیبهایی است که بر اسلام وارد شده است. با اینکه او از طرف اسلام نمایندگی ندارد ولی افکار عمومی آن را به پای اسلام میگذارد. همانطور که مسیحیت به بوش نمایندگی نداده است. یا کارهایی که از اسرائیل میکند ممکن است به پای یهود تمام شود. وی اظهار داشت: ما باید نمایندگان خود ساخته که نمایندگی دین را ندارند از دین جدا کنیم و انسانیت را دوباره زنده کنیم.
سپس دکتر بروک در پاسخ به سخنان آقای ابطحی گفت: شما به دو نکته جالب اشاره کردید، یکی نقش دین در داخل و یکی نقش سیاست در دین. گفتههای شما مشخص کرد که روشهای بشردوستانه نقش مهمی را ایفا میکنند. این تنها بوش نیست که سعی میکند از واژهها و شعارهای مذهبی برای بازی قدرت استفاده کند. به همین دلیل است که کار مشترک ما این است که به نقد دین بپردازیم و دین برای مردم مفید واقع شود.
آقای ابطحی تصریح کرد: معتقدم صحبتهای ایشان نکته مهمی دارد که باید روی آن اتفاق نظر داشته باشیم و آن این است که جلوی متعصبان مذهبی در هر دینی را بگیریم. خراب کردن مجسمه بودا در افغانستان، اعلام حکم اعدام آغاجری و سخنرانی آقای فاردیل و تحریک مسیحیان علیه مسلمانان نمونههایی از این تعصبات هستند.
دکتر هندریک بیروس، استاد ادبیات تطبیقی نیز نقطه نظرات خود را از زاویه دیگر و نه از زاویه گفتوگوی ادیان مطرح کرد و گفت: به نظر من خجالتآور است که فهم ما از اسلام در اروپا در ۱۵۰ سال پیش بهتر از فهم ما از اسلام در دنیای امروز است. گوته در ۶۵ سالگی حافظ را خواند و تحت تأثیر قرار گرفت. اسم حافظ نشان میدهد که او مرد دینی بوده و نگاهی نقادانه به سوءاستفاده از دین داشته است. این موجب شد که گوته فکر کند انسان میتواند روشنفکر باشد و مطالعات طبیعی روز را داشته باشد و هم ارزشهای دینی را تحسین کند. و ما اگر تلاش کنیم و گفتوگو را انجام دهیم، آموختههای زیادی خواهیم داشت.