تدوین یک بیانیه مشترک برای زندگی دینی
شورای جهانی کلیساها
سوئیس
۲۵ تا ۲۷ ژوئن ۲۰۰۴ نمایندگانی از ادیان اسلام، یهودیت، مسیحیت، بودایی، و هندو به دعوت شورای جهانی کلیساها گردهم آمدند تا بیانیه ای همگانی در مورد زندگی دینی در جوامع تدوین کنند
در این نشست دو نماینده از موسسه گفتوگوی ادیان به عنوان نمایندگان مسلمان دعوت شده بودند. مجموع شرکتکنندگان ۸ نفر بود.
نخستین روز این نشست به بحث و تبادلنظر در مورد مشکلات جوامع مختلف در شناخت ادیان دیگر و استوار کردن زندگی بر پایه همزیستی مسالمتآمیز پرداخته شد.
پس از بررسی مشکلات جوامع که عامل اصلی همه آنها عدم شناخت و آگاهی کافی شناخته شد، شرکتکنندگان نوشتن بیانیه را آغاز کردند. بدین صورت که هر شرکتکننده تجربه خود را مکتوب میکرد و سپس نظرات خود را در سه مرحله: من تأیید میکنم…، من رد میکنم…، و من ملزم میشوم… ارائه میداد. پس از آن با بسط موضوعات بیانیه با عنوان زندگی دینی، یک تعهد و یک فراخوانی مکتوب شد.
در بخشهای مختلف این بیانیه به روی آوردن به ادیان، پیدا کردن مجدد خودمان، ریشه ما، دین و تغییر، دین و مسئولیت و تربیت دینی اشاره شده است و در بخش آخر تعهدات مشترک برگرفته از نظرات ارائه شده به صورت سه مرحله مذکور آورده شدهاست.
در پایان با بررسی مجدد و تغییر عباراتی، بیانیه جهت بررسی بیشتر شرکتکنندگان در اختیار آنها قرار گرفت تا چنانچه نسبت به بخش یا مورد خاصی نظر مفصلتری دارند، در میان بگذارند.
این بیانیه پس از ویراستاری توسط دکتر هانس یوکو، مدیر واحد ارتباطات بینادیانی شورای جهانی کلیساها برای شرکتکنندگان ارسال خواهد شد. در صورت نیاز به تغییر بخشهایی از آن، شرکتکنندگان به نشستی دوباره فراخوانده خواهند شد.
این بیانیه در هفته بینالادیانی که ۱۲-۱۴ نوامبر ۲۰۰۵ در ژنو و با حضور رهبران ادیان مختلف و روسای موسسات بینالادیانی و موسسههای مرتبط برگزار خواهد شد، مورد استفاده قرار خواهد گرفت و در آنجا تولیدکنندگان بیانیه به دفاع از آن خواهند پرداخت.
متن این بیانیه به این شرح است:
زندگی دینی: یک تعهد و یک ندا
آیا منابعی وجود دارد که از آنها برای زندگیمان معنا و تکامل بگیریم؟ آیا منابعی برای معنویت وجود دارد که زندگی ما را در این دنیای پیچیده، پلورالیست و همیشه در تغییر تقویت و حمایت کند؟
این سوالها در عصر ما نه تنها توسط آنهایی که هویت دینی سنتی دارند، مطرح میشود، بلکه سوال دانشمندان، سیاستمداران، اقتصاددانان، تاجران و تمام کسانی است که خلأ و کمبود هدف و گرایش در زندگی بشری را تجربه میکنند. آنها به یک دید متناوب یا متبادل فرامیخوانند؛ دیدی از زندگی که مرکزیت آن ارزشهایی است که به هستی بشر معنا میبخشد.
این ندا از کسانی برمیخیزد که دیگر اعتمادشان را به زندگی که تنها فدای جمعآوری مال و قدرت میشود، از دست دادهاند. آنها پوچی حرص و طمع را میبینند.
این ندا از کسانی برمیخیزد که در دنیای تجارت و اقتصاد هستند و به دنبال مبادی و ارزشهای اخلاقی به منظور راهبری زندگی اقتصادی هستند، آنها با اختلافات اقتصادی در حال رشد و میلیونها انسانی که گرفتار فقرند، آشفته شدهاند.
این ندا از کسانی برمیخیزد که در عرصه سیاست هستند، چراکه آنها خرابیهایی را که به دلیل جنگ و درگیریها به بار آمدهاست و نیز تهدیداتی را که مقابل همبستگی اجتماعی و صلح وجود دارد، درک میکنند.
این ندا از جوانان دنیا برمیخیزد؛ آنهایی که از به ارث بردن دنیایی که بر خشونت، محرومیت و بیعدالتی استوار شدهباشد، میترسند.
نسل ما با جستوجوی شدید برای یافتن معنا مواجه شدهاست، تمایل عمیقی برای معنویت مشاهده میکنیم. گروههای بسیاری از جامعه بشری نیاز به ساخت زندگی بر پایههای جدید را احساس میکنند.
مراجعه به ادیان
طبیعتا بسیاری از افراد به سنتهای دینی جهانمان مراجعه میکنند تا منابع معنوی و ارزشهایی را بیابند که به ساخت جامعه بشری بر پایههایی استوارتر کمک خواهد کرد. ما میدانیم که سنتهای دینیمان در واقع بر درکهای عمیق و تحلیلهایی از طبیعت انسان شکل گرفتهاست.
ما وارثان بینشهای معنوی، خرد و ارزشهایی هستیم که توسط قدیسان و حکما طی قرنها به دست ما رسیدهاست.
ما نقشی را که ادیان در پرورش رحمانیت و عدم نفسپرستی در پیگیری صلح ایفا کردهاند، ارج مینهیم.
ما همکاریای را که سنتهایمان در مبارزه برضد بیعدالتی و در تصریح ارزش و شان بشری داشتهاند، گرامی میداریم.
و با اینحال، با تاسف به ابهام موجود در تمام سنتهایمان به عنوان جنبشها و نهادهایی که در تحول زندگی بشری مشارکت میکنند، اعتراف میکنیم.
امروز بسیاری از جوانان از آنچه به عنوان انعطافناپذیزی ادیان نهادینهشده ما و عدم ظرفیت آنها در ارائه پاسخ به چالشهای زندگی روزمره مشاهده میکنند، ناراضی هستند. بسیاری از فقدان مهماننوازی دو جانبه در میان سنتهایمان که مانع همکاری با یکدیگر در راستای کمک به بشر در سفر معنویاش میشود، بیزار هستند. آنها به خاطر اهمیتی که به دکترینها و عقاید دینی متعصبانهای که گاهی سد راه تعبیر درست بصیرتهای دینی به معنویت عملی در زندگی میشود، برآشفتهاند.
از دلواپسیهای بزرگتر برای بسیاری از مردم پیدایش گروههای جنگطلب و مفرط در میان اکثر سنتهای ما و نیز سوءاستفاده از دین یا احساسات دینی در خشونت، نزاع، تروریسم و جنگ است.
همانطور که آگاهی از سنتهای دینی یکدیگر افزایش مییابد و همانگونه که در مجاورت همدیگر زندگی میکنیم و یکدیگر را در زندگی روزمره تجربه میکنیم، رفع توهم فزایندهای در مورد انحصارگرایی به گونهای که در بسیاری از سنتهای دینی درک، تصور و عمل شدهاست وجود دارد.
اگر قادر به دیدار، گفتوگو، کارکردن و زیستن با یکدیگر، به عنوان انسان، در زندگی روزمرهمان هستیم، پس در ادراک شخصی دینی ما چه چیزی وجود دارد که ما را به عنوان افراد مذهبی از هم جدا نگاه میدارد؟ آیا دیوارهای بین ادیان آخرین دیوارهای جدایی خواهد بود که فرومیریزد؟
پیدا کردن دوباره خودمان
خوشبختانه در دهههای اخیر ما شروع به کشف یکدیگر به عنوان افرادی متعهد، به روشهای خاص خودمان کردهایم تا آنچه در زندگی غایی است را پیدا کرده، پاسخ دهیم و بازگو نماییم. ما دیگران را به عنوان افرادی متعهد به پیگیری ارزشهای اخلاقی عالی و اهداف معنوی، حتی همانگونه که خودمان هستیم، تجربه میکنیم. همانطور که به هم نزدیکتر میشویم، متوجه نیاز به شناخت دیگری و شناخته شدن میشویم. برخی شروع به درک غنای دینداری و ارزشهایی کردهاند که ما برای یکدیگر به زندگی مشترکمان میآوریم.
ما با وابستگی متقابل همه چیز و اینکه چگونه هرکدام از ما در زندگی مشارکت میکند تا خودش را در گوناگونی غنی و کمال آن آشکار سازد، عمیقا متحول شدهایم. ما شروع کردهایم به اینکه یکدیگر را نه به عنوان یک غریبه که باید از او ترسید، بلکه به عنوان یک زائر همراه که باید در آغوش گرفته شود، نه به عنوان کسی که باید آنگونه که ما دوست داریم تغییر کند، بلکه به عنوان کسی که باید همانطور که هست پذیرفته شود و با تمام درستی و کمال دین، سنت و هدایای معنوی که او میآورد، بنگریم.
ما در مواجهاتمان به درک کاملتری از محدودیتها، نابسندگیها و شرطگزاریهای فرهنگی رسیدهایم که طرقی را که به واسطه آنها اعتقادات ایمانیمان را بیان میکنیم، محدود میکنند. ما دوباره نابسندگی ذهن و کلام آدمی را در فهم کامل زندگی و هدف غایی آن آموختهایم. بنابراین در مورد نیاز به تواضع آگاهتر شدهایم. نامناسب بودن ادعاهای قطعی، ناسازگاری انحصارگرایی ساخته شده بر چنین ادعاهایی و خطر موجود در مشاهده یکدیگر به عنوان رقیب را شناختهایم.
ما ادعاهای راستین سنتهای دینی دیگر را نه به عنوان یک تهدید، که به عنوان الهامبخشی، نه به عنوان ادعایی که باید تکذیب شوند، که به عنوان اعتقاداتی که باید به آنها احترام گذاشت و درکشان کرد و نه به عنوان دیوارهای جدایی، که به عنوان موضوعاتی برای گفتوگو و اکتشاف مینگریم؛ چراکه ما درک میکنیم که امروز تنها راه دیندار بودن، بینالادیانی بودن است و ما به یکدیگر در مواجهه با چالشهای مشترکی که فرارویمان است نیاز داریم.
بنیادها و ریشههای ما
ما تعهدات خاص دینی را به عنوان چیزی که باید با آن جنگید و بر آن غلبه کرد، نمیبینیم. در واقع نیاز همه افراد را به داشتن ریشهای در سنتهای دینی، تغذیه کردن از آن و پیدا کردن هویت فردی و جمعیشان از طریق آن را تصدیق میکنیم.
به هر حال اهمیت کم کردن موانع بین ادیان به منظور ممکن ساختن استفاده افراد و اجتماعات از معنویتهای غنیای را که سنتهای دینی به زندگی ما میآورند، تجربه کردهایم. ما در موضع قضاوت در مورد افرادی که احساس میکنند، نیاز دارند از بیش از یک فواره بنوشند و یا آزادانه مسیر معنوی را که دوست دارند، انتخاب کنند نمیایستیم. چراکه ما دیگر به ادیان به عنوان سنگرهایی که باید از آنها دفاع شود، نمینگریم، بلکه آنها را چشمهای معنوی میبینیم که باید از آنها نوشید.
به همین دلیل ما همچنین به آنچه میتواند معنای سنتهای دینی باشد و آنچه این سنتها میتواند برای ما و نسل جوان باشد همانطور که با امروزمان مواجه میشویم و به آیندهمان مینگریم، نگاه میکنیم.
دین و دگرگونی
ما ادیان را به عنوان واقعیتهای ساکن نمیبینیم، بلکه سنتهای دینی را رودخانهای میبینیم که هم تکامل و هم تغییر را نشان میدهد، همیشه همان است، در عین حال همیشه جدید است و با جریان همیشه در حرکت آب دوباره پر شدهاست.
دین به عنوان جزئی کامل از فرهنگ و زندگی یک جریان متحرک است. بنابراین ما خودمان را نه فقط به عنوان کسانی که مالک و واکنشدهنده به میراث گذشتگان هستند، بلکه به عنوان خلق کننده ایدهها و ایدهآلهایی میبینیم که آینده ما را شکل خواهند داد.
ادیان گرامی داشته شده و حفظ شدهاند، اما نه در دکترینها و تعصبات دینی، بلکه در تمارین واقعی و در ظرفیتشان برای ایجاد تغییر در زندگیهایمان. وقتی تعالیم دینی در معنویتی که زندگی ما را اداره میکند فعال نیستند و یا فقط به عنوان سرمایهای اندیشمندانه نگاه داشته میشوند، دیگر آن نیرویی که برای دنیا التیام میآورد، نخواهند بود. گفته شده است که طولانیترین سفر آدمی پیمودن مسافت بین ذهن و قلب است. وقتی زندگی بشری در آبهای عمیق آرامش درونی و صلح ، منبع تمام رحمانیتها، غوطهور نباشد، آنگاه با طوفان نفرت، کینه و خشونت جلو و عقب میرود. در حقیقت بیشتر آشفتگیهای بیرونی که در زندگی روزمرهمان شاهد آن هستیم، شاید از نیاز به آرامش درونی نشأت گرفته باشد. تلاشی که امروز در میان جوانان برای معنویت بر ضد اعتقادات متعصبانه دینی شاهد هستیم ممکن است بخوبی بیانگر تقاضای شدید برای معنویتی درونی باشد که به آنها برای در صلح بودن با خودشان کمک میکند. ما دیگران را دوست نخواهیم داشت، مگر آنکه بیاموزیم خودمان را دوست داشته باشیم و در جستوجوی صلح نخواهیم بود، مگر آنکه با خودمان در صلح باشیم.
دین و مسئولیت
ما از این خطر که دعوت به تغییر درونی میتواند بسادگی به منظور دعوت به رهایی سوءبرداشت شود، آگاهیم. ترجیحا سنتهای دینی ما بر رابطه نزدیک بین تغییر درونی و رحمانیت تأکید کردهاند. ما بر اهمیت ابعاد منطقی و تجربی، اندیشهای و عملی و فردی و اجتماعی زندگی دینی و تعهد واقف هستیم.
یک سنت دینی، فرد یا اجتماع مذهبی که منابع، انرژی، ارزشها و تعهد لازم برای تغییر جامعه به سمت عدالت و صلح را تأمین نکند، اعتبار و ارتباط خود را در چشم جهان بخصوص نسل جوان از دست میدهد.
تربیت دینی
بنابراین ما اهمیت بالای تربیت دینی از نسل به نسل را میشناسیم. مهم است که هر جامعه دینی نیاز تقویت جوانان در سپاس ادیانشان و سنتهای غنی دیگران را درک کند تا مردم در جامعه به عنوان سازندگان و بناکنندگان صلح زندگی کنند.
ما همچنین به یک پروسه یادگیری مینگریم که رفتاری مشمول، باز و با مهربانی به دیگران را بر مبنای دین هر کس ایجاد خواهد کرد. و نیز اهمیت داشتن درک همراه با آگاهی از سنتهای دینی یکدیگر را به منظور جلوگیری از گرفتن تصویرهای دیگران مبنی بر پیشداوریهای بلند مدت و تحرفات رسانهای، میدانیم.
ما بر این باوریم که هیچ سنت دینیای خشونت را به عنوان تقوا یا ارزشی دینی نمیشناسد و میدانیم که خشونت در ذات هیچ دینی نیست. در مقابل عشق، محبت و. همزیستی مسالمتآمیز ارزشهایی هستند که در تمام سنتهای دینی ما مشترکند. بنابراین در برابر نسبت دادن خشونت به ادیان مقاومت میکنیم و در راستای بالا بردن توان بالقوه در ایجاد صلح و عدم خشونت که از ارزشهای مرکزی در سنتهای ما هستند، میکوشیم.
تعهدات مشترک
میدانیم چالشهایی که امروز در جهان با آنها مواجه هستیم، بسیار قوی هستند و هر کدام از سنتهای ما بتنهایی نمیتوانند با آنها برخورد کنند و ما به یکدیگر در تلاشمان برای واکنش به این چالشها نیازمندیم. بنابراین نباید آنچه را که میتوانیم با هم انجام دهیم، جداگانه انجام دهیم. در عمل جمعی و فعالیت با یکدیگر است که بدرستی میتوانیم یکدیگر را پیدا کنیم و در ایجاد تعهدات مشترک است که با یکدیگر رشد خواهیم کرد. پس ما تعهدات زیر را ارائه میدهیم:
ما تأیید میکنیم که نژاد انسان از مردم، ملتها، تبارها، رنگها، فرهنگها و سنتهای دینی بسیاری تشکیل شده است که همه یک خانواده بشری هستند.
بنابراین هر تلاشی را در راستای ایجاد جدایی در میان سنتهای دینی به واسطه نمایش آنها به گونهای منحصر به فرد، رد میکنیم.
ما خود را ملزم به یاد گیری بیشتر در مورد یکدیگر، یاد گرفتن از یکدیگر و پیدا کردن و دوباره یافتن خودمان در ارتباط با دیگری میدانیم.
ما تأیید میکنیم که قلب همه سنتهای دینی از عشق، مهربانی، بخشش و ارزشهایی است که زندگی را تقویت میکنند.
بنابراین هر تفسیری از تعالیم دینی را که دشمنی، نفرت و جدایی را ترویج کند، رد میکنیم.
ما خود را ملزم به تعالیم و تمارین سنتهای دینیمان میدانیم که زندگی را تقویت و اجتماع را ترفیع میبخشد.
ما تأیید میکنیم که خشونت، نزاع و جنگطلبی در تعالیم دینی ما وجود ندارند و هیچیک از سنتهای ما مصوبه نبرد را حمایت نمیکنند.
بنابراین تمام خشونتهایی را که به نام دین اعمال شدهاند و تفاسیری را که از دین در حمایت از جنگطلبی گرفته شده است و هر تلاشی در تفسیر متون مقدس در حمایت از نزاع را رد میکنیم.
ما خود را ملزم به تفسیر، تعلیم، و تمرین سنتهای دینیمان به منظور ترویج صلح و هارمونی میدانیم.
ما تأیید میکنیم که تبعیض بر مبنای نژاد، قبیله، وضعیت اجتماعی، تواناییهای فیزیکی و ذهنی، قومی و نسلی با تمام تعالیم دینی ما متناقض است.
بنابراین تمام اشکال تبعیض و انحصارگرایی را رد میکنیم.
ما خود را ملزم به تلاش در راستای اجتماعی شمولگرا و مبارزه برضد تفاسیری از دین و متون مقدس برای تصدیق تبعیض میدانیم.
ما تأیید میکنیم که عدالت و برابری در زندگی دینی مرکزی هستند و فقر، گرسنگی و بیماری نیروهایی هستند که پتانسیل و شأن بشری را تقلیل میدهند.
بنابراین هر طبقهبندی زندگی سیاسی و اقتصادی را که بیعدالتی و نابرابری را در پی دارد، رد میکنیم.
ما خود را ملزم به دفاع از حقوق بشری، اجتماعی و اقتصادی همه و دفاع از امانت زمین میدانیم.
ما حقوق جوانان و کودکان و هدایایی را که آنها برای درک و تمرین زندگی مذهبی میآورند، تأیید میکنیم.
بنابراین تمام تلاشهایی را که برای خارج کردن آنها از مسیر اصلی زندگی دینی صورت میگیرد، رد میکنیم.
ما خود را ملزم به پرورش جوامع شمولگرایی میدانیم که کودکان و جوانان را کاملا دربرمیگیرد و این امکان را برای آنها فراهم میآورد که هدایای خود را به زندگی مشترک ما بیاورند.
گفته شده است که سفری هزار مایلی تنها از یک قدم آغاز میشود. ما به این تعهدات به عنوان قدمهایی مینگریم که به سوی دیدی از دنیای که بتوان در عدالت و صلح در آن زیست، برداشته میشوند. ما همه اجتماعات دینی را برای چنین فعالیتهایی و اجرای تعهدات خودشان و توسعه بصیرت معنویتی که به دنیای ترکخورده ما شفا و تکامل میآورد، فرامیخوانیم.