۲۶/۵/۱۳۸۵
دین و مدرنیته
موسسه گفتوگوی ادیان
تهران ـ حسینیه ارشاد
موسسه گفتوگوی ادیان سمینار “دین و مدرنیته” را با هدف بررسی مهمترین مسائل روشنفکران ایران، در حسینیه ارشاد برگزار کرد.
به گزارش سایت اینترنتی موسسه گفتوگوی ادیان، هدف از برگزاری این سمینار، پرداختن به یکی از مهمترین مسائل پیش روی اندیشمندان و روشنفکران ایرانی، یعنی «نسبت دین و مدرنیته» بود.
برگزار کنندگان این سمینار جمعی از اندیشمندان ایرانی را که علیرغم ذائقههای فکری گوناگونشان، به طور خاص به پاسخ این سئوال اندیشیدهاند، دعوت کردند تا در سمیناری یکروزه، عصاره تأملات خود را در این باب با علاقمندان در میان بگذارند.
از سخنرانان این سمینار درخواست شده بود به این پرسشها پاسخ دهند که آیا دین با مدرنیته و مدرنیزاسیون سازگار است؟ و آیا سنتز میان این دو را ممکن میدانند؟ و مهمترین استلزاماتی که مدرنیته و مدرنیزاسیون برای دین ایجاد میکند، چیست؟ و در نهایت این که با نظریه جامعهشناختیِ سکولاریزاسیون (در دو سطح خرد و کلان) چه نسبتی دارند؟ به دیگر سخن فکر میکنند در دوران مدرن چه بر سر دین میآید؟
در این سمینار یکروزه که پنجشنبه ۲۶ مرداد از ساعت ۱۰ صبح در حسینیه ارشاد آغاز به کار کرد، سعید حجاریان، سعید بینای مطلق، محمد راسخ، عبدالکریم سروش، ﮊند شکیبی، محمود صدری، علیرضا علویتبار، مراد فرهادپور، محسن کدیور و حجتالاسلام سید علی طالقانی سخنرانی کردند و آثاری از علی پایا، پروفسور براین ترنر، گرِیس دیوی، داریوش شایگان، ابوالقاسم فنایی، پروفسور جوز کازانوا، فاطمه کشاورز، مصطفی ملکیان، آرش (احمد) نراقی، سیدحسین نصر و دکتر محمدرضا نیکفر ارائه شد که همگی این مقالات در کتابی با همین عنوان منتشر خواهد شد.
به گزارش سایت موسسه گفتوگوی ادیان، در مراسم افتتاحیه این سمینار “سید محمدعلی ابطحی”، رئیس موسسه گفتوگوی ادیان ضمن خوشامدگویی و تشکر از حضور گرم و صمیمی شرکتکنندگان، به تشریح محورهای کاری و برنامههای موسسه پرداخت.
وی در ادامه گفت: وقتی بحث گفتوگوی ادیان مطرح میشود، باید بپذیریم دین با توجه به قدرت و قوتی که امروزه در جهان کسب کرده است، دیگر آن عنصر سخت گذشته نیست و ناگزیر به گفتوگو شده است.
ابطحی اظهار داشت: گرچه دین خود منبع درگیریها نبوده است، دیندارانی بودند که بانی جنگ بودند و با برگزاری گفتوگو میتوان برخی شبهات مبنی بر جنگطلبی اندیشه دینی را برطرف کرد.
وی در پایان سخنان خود ضمن تشکر از همه کسانی که در برگزاری این سمینار کمک کرده بودند و با تاکید بر این نکته که موسسه ادیان یک موسسه غیردولتی است، گفت: با مشقت فراوان موفق به برگزاری این سمینار شدیم و امید داریم با توجه به بار علمی و بحثهای تخصصی که در این سمینار مطرح میشود، حضار نهایت استفاده را از این بحثها که توسط استادان دانشگاه و متخصصان حوزه دین مطرح میشود، ببرند.
در پانل آغازین این سمینار دکتر سعید حجاریان، دکتر دکتر ژند شکیبی، دکتر علیرضا علویتبار و دکتر محسن کدیور به سخنرانی پرداختند.
در بخش دوم نیز قرار بود عبدالکریم سروش، حجتالاسلام سید علی طالقانی، سعید بینایی مطلق و محمد راسخ به سخنرانی بپردازند که به دلیل عدم حضور دکتر سروش، مقاله ایشان توسط پسرشان قرائت شد.
در بخش پایانی هم محمود صدری و مراد فرهادپور به بیان دیدگاههای خود پرداختند و علیرضا شجاعیزند و سارا شریعتی هم از غائبین این سمینار بودند.
شخصیتهای فرهنگی و سیاسی کشور از جمله “حبیباله پیمان”، “محمدرضا خاتمی”، “محمد توسلی”، “حسن یوسفی اشکوری”، “امیر رضایی”، “حمیدرضا جلاییپور”، “عیسی سحرخیز” و “هادی خانیکی” از جمله شرکتکنندگان در این سمینار بودند. بیش از ۱۵۰۰ نفر از علاقهمندان به بحث در این حوزه در سمینار دین و مدرنیته شرکت کردند.
علیرضا علویتبار، نویسنده و پژوهشگر به عنوان نخستین سخنران سمینار دین و مدرنیته به تحلیل رابطه دین و مدرنیته پرداخت و گفت: این تحلیل به نوع رویکرد ما در تعریف هر یک از آنها وابسته است و همچنین به الگویی که در شناخت دین به کار میبندیم نیز بستگی دارد.
وی در سخنرانی خود با موضوع “دین و مدرنیته: سطوح مختلف یک نسبت” افزود: مدرنیته مجموعهای از نهادهای تحقق یافته و دین مجموعهای از شناختها و در واقع شامل سه عنصر تجربه دینی، باورهای دینی و کنشهای دینی است.
این استاد دانشگاه، رابطه اسلام و مدرنیته را در چهار سطح “بیان و تحقق زبانی تجربه دینی پیامبر”، “نظام الهیاتی از دادههای وحیانی”، “فهم و تفهیم” و سطح “دفاع، مقایسه و تعیین اعتبار” قابل تشخیص دانست.
علویتبار رویکردهای موجود در فهم و تفسیر مدرنیته را در دو گروه رویکردهای “نهادی”، و “نگرشی- شناختی” قابل طبقهبندی دانست و گفت: پیشنهاد ما در این بررسی رویکرد دوم است تا بتوانیم به یک نتیجه
قابل قبول برسیم.
محسن کدیور، استاد دانشگاه تربیت مدرس که ریاست پانل نخست این سمینار را بر عهده داشت، گفت: در اینجا میکوشم ۲ سئوال مطرح شده از سوی برگزار کنندگان سمینار را پاسخ گویم و افزود: در طرح سئوال استلزامات مدرنیته برای دین، باید دید که خود دین چه استلزاماتی برای مدرنیته ایجاد میکند.
وی با موضوع “داد و ستد اسلام و مدرنیته”، سئوال رابطه دین و مدرنیته را به رابطه اسلام و مدرنیته محدود کرد و افزود: همواره سه رویکرد در مواجهه اسلام و مدرنیته وجود داشته است: ناسازگاری اسلام و مدرنیته و بطلان مدرنیته که اندیشه متشرعان سنتی و سنتگرایان است؛ ناسازگاری اسلام و مدرنیته و اعتبار بخشی به مدرنیته که دیدگاه لائیکهاست و سازگاری اسلامو مدرنیته که دیدگاه نواندیشان و روشنفکران دینی است.
وی با توجه به این ۳ رویکرد، سه تفسیر “کسانی که معتقدند اسلام باید با مدرنیته منطبق شود”، “مدرنیته با اسلام منطبق شود” و “تفسیر مبتنی بر تعامل و سازگاری و مبادله این دو با هم” را از تفاسیر محتمل دانست.
استاد فلسفه و حکمت دانشگاه تربیت مدرس تهران تاکید کرد: به دنبال گفتوگوی میان دین و مدرنیته باید به داد و ستد میان این دو اندیشید.
کدیور معرفت و عمل دینی را در یک طرف معادله و معرفت و عمل مدرن را در طرف دیگر معادله قرار داد و اظهار داشت: در این بین باید دید چه باید بدهیم و چه بگیریم.
وی تاکید کرد: کسی میتواند داد و ستد و گفتوگو کند که بداند کالای او بینقص نیست؛ در عین حال مدرنیته نیز نقص دارد و نباید محو جمال آن شد و با این رویکرد است که میتوان نکات مثبت اسلام و مدرنیته را تطبیق داد.
محسن کدیور تصریح کرد: باید متواضعانه بپذیریم که عمل دینی ما نقاط انتقادی دارد و عرفیاتی نیز در طول زمان بهمعرفت دینی ما افزوده شده است.
وی گفت: مدرنیته فقط حقوق بشر، حقوق زنان و غیره نیست، فاشیسم، جنگ ویتنام، تروریسم و بنیادگرایی نوین هم محصول مدرنیته است.
کدیور با تاکید بر اینکه معرفت جمعی به دستاوردهای خرد جمعی بشر محتاج است، اظهار داشت: وجه نیازمندی این است که ما حتی در دینداری خود نیز به عقل بشری و داد و ستد نیاز داریم و در مقابل خرد بشری نیز به رهآوردهای انبیا نیازمند است. پس مسلمانان و متجدها دو وظیفه مهم دارند: نقد و اصلاح عمل دینی و نقد و اصلاح مدرنیته بر اساس رهآوردیهای دین.
کدیور با اشاره به اینکه در طول ۴۰ سال اخیر نوسازی معرفت دینی داشتیم، ولی نقد مدرنیته نداشتیم، گفت: باید معیارهایی برای گزارههای دینی در حوزه اول بازاندیشی شوند؛ در غیر این صورت این گزارهها به موزه تاریخ میپیوندند.
کدیور گفت: انسان امروز در سه حوزه به دین و وحی نیازمند است: حقیقتیابی، خیریابی و عمل انسانی، اعم از عمل فردی یا جمعی.
وی با تاکید بر اینکه عقل انسان متعارف و محدود است و نتایج نامحدود به بار نمیآورد، افزود: گرچه سنتگرایان در دنیای مدرن زیست کرده و آن را فهمیدهاند، هیچ شناختی از مدرنیته ندارند.
وی درباره قائلین به تلقی دوم گفت: اینها معتقدند جوهر دین تعبد است و جوهر مدرنیته عقلانیت، لذا نمیتوان هم مدرن بود و هم مسلمان دیندار.
ژند شکیبی، استاد دانشگاه “LSE” انگلیس که با موضوع “دین و مدرنیته و روسیه” در این سمینار سخنرانی کرد، افزود: تاریخ نشان داده که همیشه برداشتهای متفاوتی هم از دین و هم از مدرنیته وجود داشته است.
این پژوهشگر حوزه دین، عواملی چون جغرافیای سیاسی، ملتسازی، نگرانی از هویتزدایی و ساخت نهادهای کارآمد دولت را در نوع شناخت از دین و مدرنیته بسیار موثر دانست و افزود: هر یک از این عوامل مجزا، اثری متفاوت بر تصور افراد یک جامعه از دین و مدرنیته میگذارند.
شکیبی یکی دیگر از دلایل ناقص بودن طرح موضوع سازگاری دین با مدرنیته را بررسیهای فلسفی عنوان کرد و گفت: نمونه این نقص را براحتی در جامعه روسیه و شوروی سابق میتوانیم ببینیم.
این استاد دانشگاه، جامعه شوروی سابق را نخستین کشوری خواند که با مسئله سازگاری دین و مدرنیته و ترویج آداب و رسوم غربی و غربگرایی مواجه شد.
ژند شکیبی اظهار داشت: محبوبیت در حال افزایش دین در میان مردم روسیه امروز و نقش پررنگتر آن در هویتسازی و سیاست داخلی کشوری که بیش از ۷۰ سال سیستم ضد دین بر آن حکومت کرد، نمونه بسیار زنده تعامل دین و مدرنیته است.
وی در پایان تصریح کرد: به دلایل تاریخی و فرهنگی این کشور تا حد زیادی از دنیای غرب و یا حداقل غرب پروتستان / کاتولیک فاصله داشت، لذا بررسی نوع برخورد و تعامل میان دین و مدرنیته برای کشورهای دیگر، به ویژه برای ایرانیها میتواند بسیار جالب و آموزنده باشد.
مقاله سعید حجاریان هم توسط مجری برنامه قرائت شد.
در پانل دوم سمینار دین و مدرنیته دکتر سعید بینای مطلق، دکتر محمد راسخ و سید علی طالقانی سخنرانی کردند و مقاله دکتر سروش به دلیل عدم حضور ایشان در سمینار توسط پسرشان قرائت شد.
دکتر سعید بینای مطلق در سمینار دین و مدرنیته به بررسی رابطه دین و مدرنیته پرداخت. وی رابطه دین و مدرنیته را به دو لحاظ قابل طرح و بررسی دانست و گفت: رابطه دین و مدرنیته از به لحاظ ماهیت دین و مدرنیته و نیز جایگاه دین در جهان امروز قابل طرح و بررسی است.
این استاد دانشگاه به لحاظ نخست، دین و مدرنیته را ناسازگار دانست و گفت: گوهر دین اساسا مغایر و متضاد با ماهیت مدرنیته است: محور دین خداست، در حالی که در مدرنیته انسان محور است. بنابراین نه میتوان دین را مدرن کرد و نه مدرنیته را دینی و قدسی.
وی در ادامه به بررسی رابطه دین و مدرنیته به لحاظ جایگاه دین در دنیای معاصر پرداخت و به این پرسش پاسخ گفت که اگر دین و مدرنیته با یکدیگر ناسازگارند، پس موضع دین در جهان مدرن چه باید باشد و افزود: در پاسخ میتوان از وظیفه دوگانه دین یاد کرد: دین در جهان کنونی، از سویی باید بیش از پیش متذکر به حقیقت قدسی خود باشد، بیش از پیش به اصل خود، که همانا حکمت خالده است، اعتنا کند و از سوی دیگر از صور غیراصیل و منحط دینی که حاصل آمیزش دین و مدرنیته است، اجتناب ورزد.
وی در پایان نتیجهگیری کرد که در جهان مدرن، دیگر نمیتوان به احیای جوامع سنتی پرداخت، چون مبانی و ابزار آن دیگر فراهم نیست و تصریح کرد: از این رو دین در دوران مدرن باید در قلعهای ماوی گزیند که برج و باروی آن حقیقت و زیبایی است، و نه آن که در پس صورتکهایی پنهان شود که عاری از اصالتاند: نه مدرن به معنای درست واژهاند، و نه قدسی به معنای اصیل و شریف آن. پس اگر «عالمی سنتی» نمیتوان ساخت، حداقل میتوان به طور شخصی، سنتی زیست و معنویت ورزید.
یکی دیگر از سخنرانان پانل دوم دکتر محمد راسخ بود که با عنوان مدرنیته و حقوق دینی به سخنرانی پرداخت.
وی مهمترین دستاورد مدرنیته را “انتقال از اتوریته به عقل نقاد” دانست و گفت: در دوران مدرن دیگر برای صدق ادعاها به “مرجع” خاصی مانند کلیسا ارجاع داده نمیشود. در این دوره، تنها عقل خودبنیاد بشری است که مبنا و مرجع قضاوت برای هرگونه ادعا قرار میگیرد. این عقل البته به دلیل “موضوع”ها و “منظر”های متفاوت، تجلیات گوناگون مییابد.
دکتر راسخ در ادامه گفت: در بن نظامهای تنظیمی مدرن دو فرض نهفته است: نخست اینکه انسان آزاد به دنیا میآید و فقط با خواست قلبی و از روی اراده خود را محدود میکند و دیگر اینکه هر کس در مقابل دیگری از ادعایی برابر نسبت به آزادی، مال و قدرت برخوردار است؛ یعنی همان اندیشه حقوق طبیعی. فرض اول به نوبه خود به ظهور اصل حاکمیت قانون و اندیشه قرارداد اجتماعی منجر شد. فرض دوم لازم میآورد که این قدرت و نهادها به حقوق طبیعی امضا کنندگان میثاق پایبند باشند. پایبندی به آن حقوق مستلزم شکلگیری نظام تفکیک قوا و نظارت و تعادل است.
وی سپس تصریح کرد: حقوق مدرن در سه جهت تحول یافته است: هدف، منابع و روش. و در ادامه به تعریف این ۳ مفهوم پرداخت و گفت: هدف قانون و نظام حقوقی تنظیم رابطه انسان و انسان با حفظ آزادی و برابری آنان است. منابع قانون متکثر است مانند جامعه، تاریخ، دولت، طبیعت، دین و مثل اینها ولی همگی از صافی عقل نقاد عبور میکنند. روش استنباط قوانین و احکام نیز محدود به روش یا روشهای تعبدی خاص نیست. به دیگر سخن، هیچ روشی پیشاپیش مردود یا پذیرفته نیست و مهم این است که اهداف نظام حقوقی را تامین کند و با دادههای معرفتی در حوزههای منطق و معرفتشناسی سازگار باشد. در یک کلمه، حقوق مدرن انسانگرا و حقمدار است.
دکتر راسخ در پایان مدرنیته را در ابعاد مختلف آن یک واقعیت دانست؛ واقعیتی دائما نوشونده و نتیجه گرفت: حقوق دینی در صورتی میتواند در دنیای مدرن به حیات خود ادامه دهد و نیز بر این دنیا تاثیر بگذارد که تا حد امکان با آن سازگار شود، یعنی به یک حقوق مدرن تبدیل شود.
در ادامه این پانل حجتالسلام سید علی طالقانی به بیان دیدگاههای خود در نسبت میان دین و مدرنیته پرداخت و گفت: تعالیم اسلامی انسان را خودبسنده و بی نیاز از آسمان نمیداند و از این رو با اومانیسم، سکولاریسم، راسیونالیسم، فردگرایی، آزادی و برابری موافقتی ندارد و ناسازگار است.
وی سنتز دین و مدرنیته را ناسازگار دانست و گفت: سنتز دین و مدرنیته چیزی را به وجود میآورد که نه دین است و نه مدرنیته.
در بخش پایانی این سمینار دکتر محمود صدری با عنوان “نظریه مدرنیت و پدیده دین جمعی از دیدگاهی پارسنزی” سخنرانی کرد که در آن نسبت دین و مدرنیته را بر محوریت جامعه شناسی استوار ساخته بود.
او گفت، جامعهشناسان کاری به بنیاد و ماهیت و ذات اشیا ندارند و امور موجود را بررسی میکنند، لذا دین و مدرنیته از نظر جامعهشناس هر دو امر موجود هستند. بنابراین تئوریهای سکولاریسم و مدرنیسم نیازمند تجدید نظرند، چون آنچه در ابتدای قرن بیستم پیشنهاد و پیشبینی کردهاند، در انتهای آن نادرست از آب درآمد؛ نه تنها دین در بعد حیات فردی و فرهنگی تحلیل نرفته و لذا فرض سکولاریسم ذهنی را باطل کرده، بلکه در حیات جمعی هم همه جا رشد و بالندگی داشته است.
دکتر صدری تصریح کرد: “دین جمعی” از نگاه پارسنزی دو گونه قرائت دارد: یکی قهقرایی و دیگری پیشرو و سازگار با سپهر مدرنیت و عقلانیت. متاسفانه این دو جنبه تا به حال بخوبی از یکدیگر تشخیص داده نشدهاند. قرائت قهقرایی در جهت عکس مسیر جوامع پیچیده و بالنده سیر میکند و قرائت پیشرو در جهت غنای جوامع مدرن حرکت میکند.
وی نمونه نوع اول دین جمعی را حکومت طالبان در افغانستان معرفی کرد و نمونه نوع دوم آن را موضع کلیسای کاتولیک در برزیل دانست و گفت: بین این دو قطب طیفی هست که کشورهایی مانند ایران را میتوان روی آن قرار داد. به این ترتیب، قرائتی از دین جمعی که سازگار با مدرنیت است، با سکولاریسم به تعبیر عینی آن نیز همخوانی خواهد داشت.
مراد فرهادپور، استاد فلسفه دیگر سخنران نشست پایانی، پرسش دین و مدرنیته را کلیتر و انتزاعیتر از آن دانست که بتواند به پاسخی حقیقی و انضمامی منجر شود و پرسش حقیقی را همان رابطه ادیان خاص با صور خاصی از تجربه زندگی مدرن دانست.
فرهادپور کوشید با تکیه بر تجربه خود از جمهوری اسلامی و پرسش و پاسخهای برآمده از آن، به برخی نکات در مورد رابطه اسلام و مدرنیته بپردازد.
سمینار یکروزه “دین و مدرنیته” که با حضور نمایندگانی از سنتگرایان، نواندیشان دینی، روشنفکران دینی، روشنفکران لائیک، فیلسوفان، و جامعهشناسان دین از سوی موسسه گفتوگوی ادیان برگزار شده بود، در حالی به پایان رسید که موفقیتهای بسیاری کسب کرد، از جمله این که برگزار کنندگان این سمینار موفق شدند نمایندگانی از طیفهای مختلف فکری، از جمله سنتگرایان، نواندیشان دینی، روشنفکران دینی، روشنفکران لائیک، فیلسوفان و جامعه شناسان دین را گرد هم جمع آورند، اما همه آن متفقالقول بر یک نکته تاکید کردند و آن اهمیت بررسی موضوع نسبت دین و مدرنیته بود.
موفقیت دیگر برگزار کنندگان سمینار این بود که جمع کثیری از جوانان و بخصوص دانشجویان، استادان دانشگاه و علاقهمندان بحث در این حوزه را گرد هم جمع آوردند؛ امری که در سالهای اخیر در سمینارهایی از این قبیل بیسابقه بوده است.